چرا بعضی از افراد نمیتوانند بیش از حد یک کارشناس در شغل خود پیشرفت کنند؟
آیا تا به حال برای شما پیش آمده که حس کنید در زندگی حرفهای خود هیچ پیشرفتی نمیکنید؟ آیا شده حس کنید که بین موفقیت و عدم موفقیت گیر کردهاید؟ و یا اینکه خود را در موقعیتی پیدا کنید که دیگر حرکت رو به جلو ندارید و هنوز مطمئن نیستید که چرا این اتفاق برای شما افتاده است؟ یا شاید حتی احساس میکنید که موفقیت و پیشرفت شما طبق آن برنامه ریزی که از روز اول در این حرفه داشتید پیش نرفته است؟
اگر سؤالات بالا ذهن شما را درگیر کرده است و بارها و بارها آنها را از خود میپرسید، این مقاله میتواند بهترین موقعیت برای رسیدن به پاسخ این سؤالات باشد. در این مقاله نکاتی را بیان خواهیم کرد که به شما کمک میکند تا از این موقعیت خارج شوید و درباره دلیل عدم پیشرفت خود در کار و درجا زدن و در حد کارشناس باقی ماندن بیشتر بدانید و در واقع به توسعه فردی خود بیشتر بپردازید.
دلایل عدم پیشرفت در کار
اینکه حس کنیم دچار عدم پیشرفت شدیم، ممکن است در هر دوره از زندگی ما رخ دهد. پیشرفت در هر زمینهای، هرچند کوچک، باعث میشود که احساس تندرستی و اشتیاق به زندگی داشته باشیم. در مقابل برخی از افراد ممکن است از نرسیدن به اهداف و عدم پیشرفت ناامید شوند و برای ادامه راه اشتیاقی نداشته باشند و خیلی زود خود را ببازند.
با تعیین اهداف شغلی مشخص، نوشتن آنها و تلاش برای رسیدن به آنها، میتوانیم در هر زمان از زندگی به موفقیت برسیم و مسیر پیشرفت خود را هموارتر کنیم. اما، کارهای زیر شما را از رسیدن به موفقیت و پیشرفت دور میکنند.
1. کارها و اهداف خود را دائما به تعویق بیندازید
ممکن است بدیهی به نظر برسد، اما اگر دائماً انجام کارها را به تعویق بیندازید، به تمام آن اهدافی که در نظر داشتید نمیرسید و این یعنی عدم موفقیت. به تأخیر انداختن تمام کارها و اهداف یعنی فرصتهای از دست رفته، آمادگی کمتر و در نهایت کند شدن برای دستیابی به موفقیت.
افرادی که باهوش هستند و پشتکار دارند، فرصتهای عالی در زندگی خود را از دست نمیدهند یا کاری نمیکنند که این فرصتها دست افراد دیگر بیفتد و خودشان بی نصیب بمانند.
2. اعتماد به نفس پایین
گاهی اوقات، فکر کردن در مورد انجام کاری و شکستن شاخ غول دو مقوله متفاوت هستند؛ اما فراموش نکنید که برای این دو مقوله افرادی وجود دارند که دسته اول با کنار گذاشتن تنبلی و همچنین اعتماد به نفس بالا موفق به انجام کار و پیشرفت میشوند و دسته دیگر با اعتماد به نفس پایین و دوز بالای تنبلی به در جا زدن خود ادامه میدهند. در واقع میتوان اعتماد به نفس را عاملی برای انجام دادن کارهایی دانست که شاید آن کار در نظر ما شکستن شاخ غول باشد. هر چقدر هم برنامه ریزی داشته باشید و برای آن تلاش کنید و اعتماد به نفس نداشته باشید، در یک موقعیت خواهید ماند و بالاتر نمیروید. دلیل آن چه میتواند باشد؟ آیا میترسید خود را در آن موقعیت تصور کنید؟ یا از انجام دادن هر کاری ترس دارید؟ یا اینکه با خود فکر میکنید که بقیه از شما “بهتر” هستند؟
اعتماد به نفس داشته باشید تا وقتی در موقعیتهای مهم قرار میگیرید بتوانید خود را بالا بکشید و شهامت رسیدن به قله را داشته باشید و هیچ وقت، لفظ نمیتوانم را بر زبان نیاورید. این چیزی که به شما گفتیم نه تنها میتواند روند شما در پیشرفت کاری را تغییر دهد، بلکه میتواند زندگی شما را متحول کند. به یاد داشته باشید اگر ریسک نکنید، هرگز نمیدانید که نتیجه ممکن است چه باشد. برخی از موفقترین افراد جهان بیشترین طرد شدنها را متحمل شدند و به همین خاطر است که آنها نمیترسند از فرصتهای خود استفاده کنند.
3. موفق بودن و رسیدن به مراتب بالاتر چیزی نیست که شما واقعاً میخواهید
“موفق” بودن از نظر حرفهای و در شغل در نهایت باید شما را خوشحال کند. اصلا کسی وجود دارد که از بالا رفتن پلههای ترقی ناراحت شود و بگوید این هدف من در زندگی نبوده است؟ هنوز هم شاهد هستیم در دانشگاهها افراد درباره اهداف خود این را بیان میکنند که دوست دارند در بهترین جایگاهها حضور داشته باشند و در شغل و حرفه خود پیشرفت کنند. اما اگر پیشرفت در شغل هدف نهایی شما نباشد، با ماندن در جایگاه کارشناس و بالاتر نرفتن به هیچ عنوان سرخورده نخواهید شد و از جایگاه خود نیز رضایت خواهید داشت.
ما افرادی را میشناسیم که هدف نهایی شغلی آنها “استاد” شدن در رشته خود بوده است. آنها بیش از دو دهه تلاش کردند که به هدف خود برسند و با این حال، وقتی که به آن رسیدند، فهمیدند که در نهایت آنقدرها که فکر میکردند این هدف برای آنها معنا نداشته است. در واقع، آنها دریافتند که در جایگاهی که بودند خوشحال و راضی بودند و تلاش آنها بیهوده بوده است.
گاهی اوقات افکار و برنامههای ما به عادتهای ما تبدیل میشوند – آنچه در گذشته میخواستیم چنان در زندگی حرفهای و شغلی ما به روتین تبدیل شده است که در مورد آن نسبت به خود صادق نیستیم؛ در حقیقت، باید عنوان کنیم که آدم مدام تغییر میکند این عدم رضایت از جایگاه بستگی به این تغییرها دارد.
اگر با ماندن در آن موقعیت مشکلی ندارید و یا با عوض کردن مسیر شغلی مشکلی ندارید، میتوانید این کارها را انجام دهید و خود را خوشحال کنید. شجاع باشید و به ندای قلب خود گوش دهید، نه آنچه که شما (یا شخص دیگری) در گذشته تصمیم به انجام گرفتید.
4- خیلی بی نظم هستید
بعضی از افراد پیشرفت در شغل را تنها با بی نظم و برنامه بودن دچار اختلال میکنند. اینقدر برای درخواست یک موقعیت شغلی بسیار عالی صبر میکنید تا فردی غیر از شما برای آن موقعیت انتخاب و استخدام میشود و شما از این بی فکری و بی نظمی ضربه میخورید.
حتی ممکن است در میان افرادی قرار بگیرید که برای هر کار خود برنامه دارند، با این وجود به روز انجام آن کار که نزدیک میشوید دچار استرس و بی نظمی میشوید و در واقع خود را در یک وضعیت نابسامان مییابید (هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی) و هیچ کدام از کارها را انجام نمیدهید. آیا تلفن شما دائماً حواس شما را پرت میکند. آیا شده هنگام نوشتن یک مقاله، نوشتهای دیگر حواس شما را پرت کند؟ آیا هنگام کار به کار با گوشی موبایل و تماشا و چک کردن تمام شبکهها علاقه دارید؟ در واقع تمام این کارها شما را از رسیدن به پیشرفت شغلی باز میدارد و موفقیت شما را با مشکل روبهرو میکنند.
اما گاهی اوقات بی نظمی فقط تمرکز مناسب روی کار نیست. این در مورد تمرکز بیش از حد بر روی بسیاری از کارهای مختلف و حاشیهای نیز میشود. افرادی هستند که ایدههای مختلف در سر دارند، اما توجه زیاد آنها به جزئیات و حاشیهها، آنها را از محقق کردن آن ایدهها دور میکند و فرصتهایی که انتظار آنها را میکشد از بین میبرند.
روی کار متمرکز شوید و مطمئن شوید که آن را کامل انجام میدهید. به ترتیب اهمیت اولویت بندی کنید و اجازه ندهید حواس شما به امور خارجی منحرف شود. این به شما کمک میکند تا نه تنها به صورت سازمان یافته عمل کنید و پیشرفت کنید، بلکه صلاحیت شما برای ترقی را نیز اثبات میکند. با خواندن درباره افرادی که در سنین بالا به موفقیت رسیدند، به این نتیجه خواهید رسید که تمرکز روی موفقیت از هر چیزی مهمتر است.
5. خودتان را باور ندارید
شما همیشه باید خودتان را باور داشته باشید. اگر این کار را نکنید، هیچ کس دیگری نیز این کار را نخواهد کرد! کشتن احساسات مثبت واقعاً میتواند در شما تغییرات عجیبی به وجود آورد. اگر بیش از حد به خودتان شک کنید، بذر شک و تردید را در ذهن اطرافیان خود خواهید کاشت. به هر حال، سپردن کارهای بزرگ به فردی که به خود شک دارید، کاری احمقانه و دوز از عقل است و مسلما هیچ فردی این کار را انجام نمیدهد.
هر کس نقاط قوت و ضعف خود را دارد – این ذات انسان است. اما برجسته کردن نقاط ضعف خود فقط توجه را از تمام نکات مثبت و ویژهای که در شما وجود دارد، منحرف میکند. اثر ذهنیت رشد در پیشرفت کاری را به هیچ عنوان فراموش نکنید.
باید این موارد را در خود حل کنید و در وهله اول به خود اعتماد داشته باشید. شما با کنار گذاشتن یک سری موارد میتوانید از کارشناس بودن رها شوید و خود را در مراتب بالاتر مشاهده کنید.